سخنرانیهای زمامداران و مسؤولان جمهوری اسلامی از همان آغاز تا به
امروز همواره خستهکننده و ملال آور بوده است. با این همه حرف اصلی برخی از
آنها را میتوان در نخستین خبری که رسانههای رژیم منتشر میکنند دریافت
زیرا اخبار و گزارشهای تکمیلی که «متعاقبا» ارسال و منتشر میشوند، هیچ
کدام نه نکتهای مهم بر آنها میافزایند و نه اهمیتی، اگر داشته باشد، به
اندازه آن خبر مختصر و مفید اولیه دارند. این است که وقتی مثلا «ایسنا»،
خبرگزاری «دانشجویان» ایران، نخستین خبر را درباره دیدار «هزاران نفر از
مردم قم» با «مقام معظم رهبری» منتشر میکند، باید دانست که مهمترین نکات
سخنان کسالتبار «رهبر» را دستچین کرده است.
توهّمِ مرگبار
به گزارش ایسنا، سیدعلی خامنهای، رهبر سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی، در آن دیدار گفت: «آن کسانی که راجع به انتخابات توصیههایی میکنند، حواسشان باشد به دشمن کمک نکنند، دائما نگویند انتخابات باید آزاد باشد؛ از اول انقلاب 34 انتخابات داشتیم، کدامش آزاد نبوده است؟»
این، یک نکته درباره نقش مداخله گرانه ولی فقیه در «انتخابات» پیش رو که از ماهها پیش گروههای مافیایی رژیم را به جان هم انداخته است. نکته دیگر در این خبر کوتاه، اعتراف «مقام معظم رهبری» به تأثیر فزاینده تحریمهای اقتصادی است: «همه دنیای استکبار دست به دست هم گذاشتند تا با تحریم، ملت ایران را به ستوه بیاورند و محاسبات مسؤولان عوض شود اما نتیجه این شده که ملت ایران هر روز گرایشش به مبانی اسلام و ایستادگی بیشتر میشود»!
البته اگر «ملت ایران» را به «بیت رهبری» و دار و دسته وفادار و مزدور آن محدود کنیم، ادعای خامنهای درست خواهد بود اما این نابینایی عمیق در برابر جامعهای که کمرش زیر بار مشکلات اقتصادی روز به روز بیش از پیش خم میشود که عمدتا به بیکفایتی و ناتوانی خود رژیم مربوط میشود و نه تحریمها که تازه آن هم به دلیل سیاستهای خود جمهوری اسلامی است، اگرچه دهان کجی به واقعیت است اما در عین حال از آن نوع خودفریبیهایی است که تا کنون گور همه مستبدان و رژیمهایشان را کنده است.
پرسش سیدعلی خامنهای مبنی بر اینکه «کدام انتخابات آزاد نبوده است؟» البته یک پرسش ایجابی است و «مقام معظم رهبری» آن را مطرح نکرده تا پاسخی از کسی بشنود، ولی این پرسش اتفاقا یک پاسخ واقعی، تاریخی و انکارناپذیر دارد: در نظامی که آزادی وجود ندارد، هیچ انتخاباتی نمیتواند آزاد باشد! حالا میخواهد 34 انتخابات برگزار شده باشد یا 340 تا و یا 3400 تا!
از این نوع انتخابات، در رژیمهای فاشیستی مانند آلمان و ایتالیا، در رژیمهای کمونیستی شوروی و بلوک شرق و هم چنین کوبا و چین، در رژیمهای دیکتاتوری نظامی و سنتی مانند شیلی و برمه و مصر دوران مبارک و عراق صدام حسین و سوریه حافظ و بشار اسد نیز برگزار شده و میشود، و جمهوری اسلامی نیز برگزاری انتخابات در یک دیکتاتوری دینی را بر آنها افزوده است! همه نوآوری و ابتکار نظام جمهوری اسلامی در همین است که نوع تازهای از دیکتاتوری مبتنی بر ابزار دمکراتیک را، مانند آنهای دیگر، در آستانه قرن بیست و یکم بر تجربه سیاسی و اجتماعی بشر افزود! در مقابلِ این تجربه، جامعه و مردم نیز تجربه دیگری را بر انواع مبارزه در برابر این رژیمها میافزایند که نکته اصلی آن اتفاقا بر خلاف تصور پوچ و غیرواقعی خامنهای در این باره که «ملت ایران هر روز گرایشش به مبانی اسلام و ایستادگی بیشتر میشود» در این است که طبق بررسیها و آمار نهادهای خودِ رژیم از سویی گرایش جامعه به ویژه نسلهای جوان به اسلام و تمایل آنان به ادیان دیگر یا بیدینی به طور فزاینده بیشتر میشود و از سوی دیگر، بر اساس همین واقعیت، اگر «ایستادگی» هم وجود دارد، سراسر علیه همه آن چیزهایی است که از سوی رژیم به جامعه تحمیل میگردد. این ایستادگی اگرچه هنوز به مقاومت تمام عیار در برابر رژیم تبدیل نشده است، اما هم ظرفیت و قابلیت فرا روییدن به آن را دارد که جنبش فراگیر سبز آن را اثبات کرد، و هم دیر یا زود بنا به سوخت و ساز ناگزیر زندگی اجتماعی که مانند جذب و دفع یک پیکر زنده، خارج از اراده رژیم «ولایت فقیه» و هر دیکتاتوری دیگری عمل میکند، به ایستادگی در برابر رژیم تبدیل خواهد شد.
به گزارش ایسنا، سیدعلی خامنهای، رهبر سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی، در آن دیدار گفت: «آن کسانی که راجع به انتخابات توصیههایی میکنند، حواسشان باشد به دشمن کمک نکنند، دائما نگویند انتخابات باید آزاد باشد؛ از اول انقلاب 34 انتخابات داشتیم، کدامش آزاد نبوده است؟»
این، یک نکته درباره نقش مداخله گرانه ولی فقیه در «انتخابات» پیش رو که از ماهها پیش گروههای مافیایی رژیم را به جان هم انداخته است. نکته دیگر در این خبر کوتاه، اعتراف «مقام معظم رهبری» به تأثیر فزاینده تحریمهای اقتصادی است: «همه دنیای استکبار دست به دست هم گذاشتند تا با تحریم، ملت ایران را به ستوه بیاورند و محاسبات مسؤولان عوض شود اما نتیجه این شده که ملت ایران هر روز گرایشش به مبانی اسلام و ایستادگی بیشتر میشود»!
البته اگر «ملت ایران» را به «بیت رهبری» و دار و دسته وفادار و مزدور آن محدود کنیم، ادعای خامنهای درست خواهد بود اما این نابینایی عمیق در برابر جامعهای که کمرش زیر بار مشکلات اقتصادی روز به روز بیش از پیش خم میشود که عمدتا به بیکفایتی و ناتوانی خود رژیم مربوط میشود و نه تحریمها که تازه آن هم به دلیل سیاستهای خود جمهوری اسلامی است، اگرچه دهان کجی به واقعیت است اما در عین حال از آن نوع خودفریبیهایی است که تا کنون گور همه مستبدان و رژیمهایشان را کنده است.
پرسش سیدعلی خامنهای مبنی بر اینکه «کدام انتخابات آزاد نبوده است؟» البته یک پرسش ایجابی است و «مقام معظم رهبری» آن را مطرح نکرده تا پاسخی از کسی بشنود، ولی این پرسش اتفاقا یک پاسخ واقعی، تاریخی و انکارناپذیر دارد: در نظامی که آزادی وجود ندارد، هیچ انتخاباتی نمیتواند آزاد باشد! حالا میخواهد 34 انتخابات برگزار شده باشد یا 340 تا و یا 3400 تا!
از این نوع انتخابات، در رژیمهای فاشیستی مانند آلمان و ایتالیا، در رژیمهای کمونیستی شوروی و بلوک شرق و هم چنین کوبا و چین، در رژیمهای دیکتاتوری نظامی و سنتی مانند شیلی و برمه و مصر دوران مبارک و عراق صدام حسین و سوریه حافظ و بشار اسد نیز برگزار شده و میشود، و جمهوری اسلامی نیز برگزاری انتخابات در یک دیکتاتوری دینی را بر آنها افزوده است! همه نوآوری و ابتکار نظام جمهوری اسلامی در همین است که نوع تازهای از دیکتاتوری مبتنی بر ابزار دمکراتیک را، مانند آنهای دیگر، در آستانه قرن بیست و یکم بر تجربه سیاسی و اجتماعی بشر افزود! در مقابلِ این تجربه، جامعه و مردم نیز تجربه دیگری را بر انواع مبارزه در برابر این رژیمها میافزایند که نکته اصلی آن اتفاقا بر خلاف تصور پوچ و غیرواقعی خامنهای در این باره که «ملت ایران هر روز گرایشش به مبانی اسلام و ایستادگی بیشتر میشود» در این است که طبق بررسیها و آمار نهادهای خودِ رژیم از سویی گرایش جامعه به ویژه نسلهای جوان به اسلام و تمایل آنان به ادیان دیگر یا بیدینی به طور فزاینده بیشتر میشود و از سوی دیگر، بر اساس همین واقعیت، اگر «ایستادگی» هم وجود دارد، سراسر علیه همه آن چیزهایی است که از سوی رژیم به جامعه تحمیل میگردد. این ایستادگی اگرچه هنوز به مقاومت تمام عیار در برابر رژیم تبدیل نشده است، اما هم ظرفیت و قابلیت فرا روییدن به آن را دارد که جنبش فراگیر سبز آن را اثبات کرد، و هم دیر یا زود بنا به سوخت و ساز ناگزیر زندگی اجتماعی که مانند جذب و دفع یک پیکر زنده، خارج از اراده رژیم «ولایت فقیه» و هر دیکتاتوری دیگری عمل میکند، به ایستادگی در برابر رژیم تبدیل خواهد شد.
همراهیِ ناخواسته
در این میان، سیدعلی خامنهای و کسانی که نقش مشاور و مبلغ وی را بازی میکنند، نباید فراموش کنند مطالبات و واکنشهای مردم که آنها همواره آن را به «دنیای استکبار» نسبت میدهند، نقشی حیاتی در باز شدن دست «دنیای استکبار» در شکل دادن تغییر و تحولات نه تنها در ایران، بلکه در هر کشوری، بازی میکند. «دنیای استکبار» این توان را ندارد که بنا به اراده خود برای کشورهای دیگر نقشه بکشد و آنها را به اجرا در بیاورد (مانند سناریویی که برخی کاملا ساده اندیشانه و مانند فیلمهای هالیوود درباره سقوط دکتر مصدق و 25 و 28 مرداد مطرح میکنند) اما جنبشهای اجتماعی که در صورت افزایش نابسامانی و ناهنجاریهای سیاسی و اقتصادی، ناگزیر میشوند، میتوانند به پیشبرد برخی طرحها و نقشهها یاری رسانند.
در عین حال «دنیای استکبار» و هر حکومت عاقلی که به فکر حفظ منافع خود و مردماش هست، هرگز به یک «نقشه» بسنده نکرده و همواره چندین طرح را با همدیگر به پیش میبرد چرا که بنا به دانش و تجربه بر نقش عوامل و تأثیر فاکتورهای پیش بینی ناپذیر که خارج از اراده آنها روی میدهد کاملا آگاه هستند. این است که اگر کسی در گوش سیدعلی خامنهای خوانده «دنیای استکبار» میخواهد «رفتار» تو را به عنوان کسی که همه تصمیمهای مهم، از جمله درباره برنامه اتمی را در دست دارد، «تغییر» بدهد، فقط یکی از چندین «نقشه» را به وی یادآوری کرده است که البته تاریخ مصرف هم دارد! از همین روست که خامنهای و برخی از مسؤولانی که فقط آنچه را که به آنها ابلاغ میشود مانند طوطی تکرار میکنند، در هفتههای اخیر مرتب از هدف «دنیای استکبار» مبنی بر «عوض شدن محاسبات مسؤولان» جمهوری اسلامی حرف میزنند بدون آنکه به این بیندیشند که «دنیای استکبار» از یک سو برای «عوض نشدن محاسبات مسؤولان» هم «نقشه» خود را دارد و از سوی دیگر، در همان لحظهای که این سخن از دهان خامنهای بیرون میآید، بدون آنکه بر آن آگاهی داشته باشد، ناخواسته در چرخه «عوض شدن محاسبات مسؤولان» قرار گرفته است!
مگر سایت «بازتاب» منسوب به محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و از فرماندهان پیشین سپاه، ناگهان یاد کشتار 67 نیفتاد و از قول یک «منبع آگاه» مدعی نشد که خامنهای با حکم اعدام چپ ها از سوی «امام» مخالفت کرد و به این ترتیب «موضوع اعدامهای زندانیان چپ که تعدادشان به هزاران نفر بالغ میشد، منتفی گردید»؟!
نخست اینکه، به قول پیام اخوان، حقوقدان و دادستان بینالمللی و یکی از برگزارکنندگان «ایران تریبونال» برای رسیدگی به جنایات دهه شصت خورشیدی، در گفتگو با کیهان لندن «اگر خامنهای مخالف اعدامها بود، باید با افشای هویت کسانی که با آن موافق بودند برای محاکمه آنها اقدام کند!» و «اگر خامنهای مخالف فتوای «امام» بود و «هزاران» نفر را از مرگ نجات داده، این هزاران نفر که هستند؟! در کدام زندانها باقی ماندند و اعدام نشدند؟!»
دوم اینکه، آیا این ادعای «بازتاب» درباره گذشته خامنهای، بیانگر همان «عوض شدن محاسبات مسؤولان» نیست؟! اما از آنجا که جمهوری اسلامی با «گذشته» و «بازگشت به گذشته» پیوندی تاریخی دارد، «عوض شدن محاسبات» را نیز از گذشته «مسؤولان» آغاز کرده است!
واقعیت این است که مدتهاست مسؤولان جمهوری اسلامی، بر خلاف این سخن معروف که «گذشته را نمیتوان تغییر داد!» با تدوین خاطراتی که در آنها گذشته خویش را تغییر میدهند در عمل به «عوض شدن محاسبات» خود پرداختهاند!
حال باید منتظر ماند و دید آیا تا زمانی که به خرداد 1392 برای برگزاری «انتخابات» ریاست جمهوری اسلامی باقی مانده است یک بار دیگر شاهد تدارک یک انتخابات غیرآزاد، مانند 34 انتخابات دیگر خواهیم بود و یا «رهبر» موفق خواهد شد «عوض شدن محاسبات» خود را که از گذشته و ادعای مخالفت با فتوای «امام» آن هم از قول یک «منبع آگاه» آغاز کرده، با سرعت به انتخابات آینده برساند!
ولی در این صورت نیز از آنجا که نظام جمهوری اسلامی در یک فرد، حتا اگر آن فرد، خود ولی فقیه باشد، خلاصه نمیشود، نباید به علمِ غیب مجهز بود تا بتوان مدعی شد که در یک نظام غیرآزاد، هیچ انتخاباتی آزاد نخواهد بود، از جمله انتخاباتی که در پیش است حتا اگر خامنهای و همه مسؤولان نظام با سرعتی باورنکردنی، عوض شدن محاسبات خود را با تغییر و تحریف گذشته خویش به زمان حال برسانند! پیچیدگی سوخت و ساز یک جامعه، آن هم جامعهای که ناهنجاریهای فراگیر، آن را به انحطاط و قهقرا کشانده است، بسی فراتر از «عوض شدن محاسبات» نه تنها از سوی مسؤولان جمهوری اسلامی بلکه هم چنین «دنیای استکبار» است!
در این میان، سیدعلی خامنهای و کسانی که نقش مشاور و مبلغ وی را بازی میکنند، نباید فراموش کنند مطالبات و واکنشهای مردم که آنها همواره آن را به «دنیای استکبار» نسبت میدهند، نقشی حیاتی در باز شدن دست «دنیای استکبار» در شکل دادن تغییر و تحولات نه تنها در ایران، بلکه در هر کشوری، بازی میکند. «دنیای استکبار» این توان را ندارد که بنا به اراده خود برای کشورهای دیگر نقشه بکشد و آنها را به اجرا در بیاورد (مانند سناریویی که برخی کاملا ساده اندیشانه و مانند فیلمهای هالیوود درباره سقوط دکتر مصدق و 25 و 28 مرداد مطرح میکنند) اما جنبشهای اجتماعی که در صورت افزایش نابسامانی و ناهنجاریهای سیاسی و اقتصادی، ناگزیر میشوند، میتوانند به پیشبرد برخی طرحها و نقشهها یاری رسانند.
در عین حال «دنیای استکبار» و هر حکومت عاقلی که به فکر حفظ منافع خود و مردماش هست، هرگز به یک «نقشه» بسنده نکرده و همواره چندین طرح را با همدیگر به پیش میبرد چرا که بنا به دانش و تجربه بر نقش عوامل و تأثیر فاکتورهای پیش بینی ناپذیر که خارج از اراده آنها روی میدهد کاملا آگاه هستند. این است که اگر کسی در گوش سیدعلی خامنهای خوانده «دنیای استکبار» میخواهد «رفتار» تو را به عنوان کسی که همه تصمیمهای مهم، از جمله درباره برنامه اتمی را در دست دارد، «تغییر» بدهد، فقط یکی از چندین «نقشه» را به وی یادآوری کرده است که البته تاریخ مصرف هم دارد! از همین روست که خامنهای و برخی از مسؤولانی که فقط آنچه را که به آنها ابلاغ میشود مانند طوطی تکرار میکنند، در هفتههای اخیر مرتب از هدف «دنیای استکبار» مبنی بر «عوض شدن محاسبات مسؤولان» جمهوری اسلامی حرف میزنند بدون آنکه به این بیندیشند که «دنیای استکبار» از یک سو برای «عوض نشدن محاسبات مسؤولان» هم «نقشه» خود را دارد و از سوی دیگر، در همان لحظهای که این سخن از دهان خامنهای بیرون میآید، بدون آنکه بر آن آگاهی داشته باشد، ناخواسته در چرخه «عوض شدن محاسبات مسؤولان» قرار گرفته است!
مگر سایت «بازتاب» منسوب به محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و از فرماندهان پیشین سپاه، ناگهان یاد کشتار 67 نیفتاد و از قول یک «منبع آگاه» مدعی نشد که خامنهای با حکم اعدام چپ ها از سوی «امام» مخالفت کرد و به این ترتیب «موضوع اعدامهای زندانیان چپ که تعدادشان به هزاران نفر بالغ میشد، منتفی گردید»؟!
نخست اینکه، به قول پیام اخوان، حقوقدان و دادستان بینالمللی و یکی از برگزارکنندگان «ایران تریبونال» برای رسیدگی به جنایات دهه شصت خورشیدی، در گفتگو با کیهان لندن «اگر خامنهای مخالف اعدامها بود، باید با افشای هویت کسانی که با آن موافق بودند برای محاکمه آنها اقدام کند!» و «اگر خامنهای مخالف فتوای «امام» بود و «هزاران» نفر را از مرگ نجات داده، این هزاران نفر که هستند؟! در کدام زندانها باقی ماندند و اعدام نشدند؟!»
دوم اینکه، آیا این ادعای «بازتاب» درباره گذشته خامنهای، بیانگر همان «عوض شدن محاسبات مسؤولان» نیست؟! اما از آنجا که جمهوری اسلامی با «گذشته» و «بازگشت به گذشته» پیوندی تاریخی دارد، «عوض شدن محاسبات» را نیز از گذشته «مسؤولان» آغاز کرده است!
واقعیت این است که مدتهاست مسؤولان جمهوری اسلامی، بر خلاف این سخن معروف که «گذشته را نمیتوان تغییر داد!» با تدوین خاطراتی که در آنها گذشته خویش را تغییر میدهند در عمل به «عوض شدن محاسبات» خود پرداختهاند!
حال باید منتظر ماند و دید آیا تا زمانی که به خرداد 1392 برای برگزاری «انتخابات» ریاست جمهوری اسلامی باقی مانده است یک بار دیگر شاهد تدارک یک انتخابات غیرآزاد، مانند 34 انتخابات دیگر خواهیم بود و یا «رهبر» موفق خواهد شد «عوض شدن محاسبات» خود را که از گذشته و ادعای مخالفت با فتوای «امام» آن هم از قول یک «منبع آگاه» آغاز کرده، با سرعت به انتخابات آینده برساند!
ولی در این صورت نیز از آنجا که نظام جمهوری اسلامی در یک فرد، حتا اگر آن فرد، خود ولی فقیه باشد، خلاصه نمیشود، نباید به علمِ غیب مجهز بود تا بتوان مدعی شد که در یک نظام غیرآزاد، هیچ انتخاباتی آزاد نخواهد بود، از جمله انتخاباتی که در پیش است حتا اگر خامنهای و همه مسؤولان نظام با سرعتی باورنکردنی، عوض شدن محاسبات خود را با تغییر و تحریف گذشته خویش به زمان حال برسانند! پیچیدگی سوخت و ساز یک جامعه، آن هم جامعهای که ناهنجاریهای فراگیر، آن را به انحطاط و قهقرا کشانده است، بسی فراتر از «عوض شدن محاسبات» نه تنها از سوی مسؤولان جمهوری اسلامی بلکه هم چنین «دنیای استکبار» است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر